سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اعترافات صادقانه 3

عاقا اعتراف میکنم وقتی امتحانای نهایی داشتم یکی از دوستام سعی میکرد کاری کنه که من درس نخونم البته دوست که چه عرض کنم دشمنم بود !! خلاصه جونم براتون بگه که تصمیم گرفتم ادبش کنم تا دفعه ی آخرش باشه منو گول بزنه ! عاقا امتحان زبان انگلیسی داشتم و قبل از جلسه یه استرس اساسی بهش وارد کردم درست مثل خودش !! بعد از امتحان اومدم بیرون  خیلیم قیافمو ناراحت  گرفتم مثل خود کچلش ! گفتم وای امتحان بد بود خیلی اصلا صفر میشم خدا رحم کنه میخوام بزارمش تبصره در حالی که 18.5 میشدم !!! اونم تا منو دید واقعیتو گفت و منم فهمیدم که 16 میشه گفتم خوش بحالت من که همش دارم کارتون نگاه میکنم اصلا وقت درسخوندن ندارم  اونم خیلی خوشحال شد که من درس نمیخونم از قیافش معلوم بود گفت تو خوب کاری نیکنی والله من که خوندم پشیمونم !!! تو دلم کلی بهش حرف زدم دختره چش سفید !! عاقا روز موعود فرا رسید و رفتم کارناممو گرفتم دیدم خانوم امتحان زبان شده 14 اعتراض زده برای نمرش !! دیگه خیالم راحت شد که انتقام خونینم رو ازش گرفتم ! ء الان حتما میگین چه ادم بدیه این دختره ولی باور بفرمایین یک سال منو با حرفاش زجر داد والله حقش بود .



[ پنج شنبه 93/4/19 ] [ 1:8 عصر ] [ نداکمالی ]