سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اعترافات صادقانه

اعتراف میکنم چند روز پیش رفته بودم قلم چی کارناممو بگیرم بعد از اینکه کارناممو گرفتم اومدم بیرون سرچهار راه وایسادم یه ماشین شاسی بلند  از کنارم رد شد رفت دوقدم جلوتر از من وایساد  منم تو دل خودم گفتم چه ادم بی ادبی خجالت هم نمیکشه اومده منو سوار کنه بی حیا !!!! یه اخم اساسی کردم و با غضب سرمو برگردوندم ببینم طرف کیه خجالت نمیکشه!!! یهویی دیدم چراغ قرمزه و طرف یه پیرمرد 90 ساله وایساده چراغ سبز بشه !!!!! عاقا مارو میگی 



[ پنج شنبه 93/4/19 ] [ 12:3 عصر ] [ نداکمالی ]